قوله تعالى: قلْ تعالوْا یا محمد! گوى بیائید أتْل ما حرم ربکمْ علیْکمْ تا بر خوانم آنچه حرام کرد خداوند شما بر شما ألا تشْرکوا به شیْئا انباز مگیرید با خداى هیچ چیز را و بالْوالدیْن إحْسانا مى‏وصیت کنم شما را بنیکو کارى با پدر و مادر و لا تقْتلوا أوْلادکمْ و فرزندان خویش را مکشید منْ إمْلاق از بیم درویشى و تنگى نفقه نحْن نرْزقکمْ و إیاهمْ ما روزى دهیم شما را و ایشان را و لا تقْربوا الْفواحش و گرد زشتها مگردید ما ظهر منْها و ما بطن آنچه از آن آشکارا و آنچه از آن نهان و لا تقْتلوا النفْس التی حرم الله و مکشید تن مسلمانان که الله حرام کرد خون آن إلا بالْحق مگر بقصاص یا رجم زانى پس احصان ذلکمْ وصاکمْ این آنست که مى‏وصیت کند الله شما را لعلکمْ تعْقلون (۱۵۱) تا مگر دریاوید.


و لا تقْربوا مال الْیتیم‏ و گرد مال یتیم مگردید إلا بالتی هی أحْسن‏ مگر بآنچه آن نیکوتر حتى یبْلغ أشده‏ تا آن گه که وى ببلوغ خویش رسد و برشد خویش و أوْفوا الْکیْل‏ و تمام پیمایید چون میسپارید و الْمیزان‏ و تمام سنجید که میسپارید بالْقسْط بسنگ راست لا نکلف نفْسا إلا وسْعها بر ننهیم بر هیچ تنى مگر توان آن و إذا قلْتمْ فاعْدلوا و چون حکم برید یا توسط کنید راست بید، یا گواهى دهید راست گوئید و لوْ کان ذا قرْبى‏ اگر همه آن گواهى بر خویش خویشتن مى‏دهید و بعهْد الله أوْفوا و نذر که با الله کنید بآن وفا کنید، و آن را باز آئید ذلکمْ وصاکمْ به‏ این آنست که وصیت میکند الله شما را بآن لعلکمْ تذکرون‏ (۱۵۲) تا مگر پند پذیرید و دریابید و الله را یاد دارید.


و أن هذا صراطی و آن قرآن راه منست مسْتقیما راهى راست پاینده فاتبعوه بر پى آن ایستید و لا تتبعوا السبل و بر پى راهها جفته ناشایسته مروید فتفرق بکمْ که آن راهها شما را جدا و پرکنده کند عنْ سبیله از راه راست و دین او ذلکمْ وصاکمْ به این آنست که الله وصیت کرد شما را بآن لعلکمْ تتقون (۱۵۲) تا مگر پرهیزیده آئید از عذاب و خشم خداى.


ثم آتیْنا موسى الْکتاب پس بر ایشان خوان اى محمد! آنچه موسى را دادیم از تورات تماما على الذی أحْسن تمام کردن نعمت خویش را بر نیکوکاران بنى اسرائیل و تفْصیلا لکل شیْ‏ء و تفصیل دادن و روشن کردن هر چیز را از احکام دین که بکار باید و هدى و رحْمة و راه نمونى و بخشایش لعلهمْ بلقاء ربهمْ یوْمنون (۱۵۴) تا مگر ایشان برستاخیز و شدن پیش خداوند ایشان بگروند.


و هذا کتاب و این قرآن نامه‏اى است أنْزلْناه که فرو فرستادیم آن را مبارک برکت کرده بر فرستادن آن فاتبعوه بر پى آن روید و اتقوا و پرهیزید لعلکمْ ترْحمون (۱۵۵) تا مگر بر شما رحمت کنند. أنْ تقولوا پرهیزید از آنچه فردا گوئید إنما أنْزل الْکتاب نامه که از آسمان فرو فرستادند على‏ طائفتیْن منْ قبْلنا برد و گروه فرستادند پیش از ما سریانیان و عبرانیان، و إنْ کنا عنْ دراستهمْ لغافلین (۱۵۶) و ما از خواندن ایشان ناآگاه بودیم و بزبان ایشان.


أوْ تقولوا یا گوئید فردا لوْ أنا أنْزل علیْنا الْکتاب اگر بر ما کتاب فرستادندى لکنا أهْدى‏ منْهمْ ما بآن کتاب حق‏شناس‏تر و راهبرتر بودیمى از ایشان فقدْ جاءکمْ بینة منْ ربکمْ آنک آمد بشما پیغامى روشن پیدا از خداوند شما و هدى و رحْمة و راه نمونى و بخشایشى فمنْ أظْلم آن کیست ستمکارتر بر خود ممنْ کذب بآیات الله از آن کس که دروغ شمرد سخنان خداى و صدف عنْها و بر گردد از آن سنجْزی الذین یصْدفون عنْ آیاتنا آرى پاداش دهیم ایشان را که بر مى‏گردند از سخنان ما سوء الْعذاب عذاب بد بما کانوا یصْدفون (۱۵۷) بآنچه مى‏برگشتند.


هلْ ینْظرون درین باز نشستن از ایمان چشم میدارند چیزى را إلا أنْ تأْتیهم الْملائکة نمیدارند چشم مگر آن را که بایشان آید فریشتگان میرانیدن را أوْ یأْتی ربک یا خداى تو آید داورى کردن را أوْ یأْتی بعْض آیات ربک یا خورشید از مغرب برآید ترسانیدن را و بیدار کردن را یوْم یأْتی بعْض آیات ربک یا آن روز که آید چیزى از نشانهاى خداوند تو لا ینْفع نفْسا إیمانها سود ندارد هیچ تن را گرویدن وى لمْ تکنْ آمنتْ منْ قبْل که نگرویده بود از پیش أوْ کسبتْ فی إیمانها خیْرا و یا با گرویدن خویش نماز نکرده بود قل انْتظروا گوى چشم میدارید إنا منْتظرون (۱۵۸) که ما چشم دارندگانیم.


إن الذین فرقوا دینهمْ ایشان که از دین خویش جدا شدند و بى‏دین ماندند و کانوا شیعا و جوگ جوگ شدند لسْت منْهمْ فی شیْ‏ء از ایشان در هیچ چیز نه‏اى إنما أمْرهمْ إلى الله کار ایشان با خداى است و شما را ایشان بروى ثم ینبئهمْ بما کانوا یفْعلون (۱۵۹) تا خبر کند ایشان را فردا بآنچه میکردند.